در اقتصاد چین چه خبر است؟ چین دوباره جهان را غافلگیر میکند؟
اژدهای چینی بیرمقتر از همیشه؛ وقتی سایه رکود از روی دیوار چین عبور میکند! چه اتفاقی افتاده است؟ در هفتهها و ماههای اخیر خبرهای نامساعد از اقتصاد چین، این شائبه را ایجاد کرد که چین بار دیگر جهان را غافلگیر خواهد کرد؛ اینبار با اقتصادی بیمار!
اکونومیست با توجه به وضعیت موجود، در مقالهای با تیتر درشت پرسید: آیا شی جین پینگ (Xi Jinping) رئیس جمهور چین، کنترل بازارهای مالی را از دست داده است؟ به دلیل روابط تجاری گسترده چین با سایر کشورها، به نظر میرسد این پرسشی است که تمام سرمایهگذاران دنیا به دنبال پاسخ آن هستند. در این مطلب ضمن مرور وضعیت اقتصادی چین، به بررسی دیدگاه کارشناسان مختلف میپردازیم تا درک عمیقتری نسبت به بحران اقتصادی در چین داشته باشیم.
به گزارش والکس و به نقل از economist و cnbc، در حالی که شاخص s&p 500 آمریکا به بالاترین حد خود رسیده، بازار سهام در چین به رنگ پرچم این کشور درآمده است. طبق گزارشها، بازارهای چین و هنگ کنگ تنها در ماه ژانویه (بهمن)، بیش از ۱.۵ تریلیون دلار افت ارزش را تجربه کردهاند. اکنون سرمایهگذاران خرد به رسانههای اجتماعی چینی روی آوردهاند تا ناامیدی خود را ابراز کنند. این سقوط به قدری وحشتناک بود که گزارش شد در ۶ فوریه (۱۷ بهمن)، شی جین پینگ رئیس جمهور چین شخصا به ماجرا ورود کرده است. روز بعد، یی هویمان (Yi Huiman) رئیس اوراق بهادار چین، برکنار شد. برنامه دولت قابل پیشبینی بود. بازار سهام با تقویت فشار خرید توسط شرکتهای دولتی، به سمت بازیابی و بهبودی حرکت کرد.
اما به نظر میرسد این تنها یک درمان موقت خواهد بود. بیایید به عقب برگردیم و تصویر بزرگتری از بازار سهام چین را بررسی کنیم. ارزش بازار سهام چین و هنگ کنگ از زمان اوج خود در سال ۲۰۲۱، تقریبا ۷ تریلیون دلار کاهش یافته است. این کاهشی ۳۵ درصدی را به ما نشان میدهد و برای مقایسه لازم است بدانیم که بازار سهام آمریکا در مجموع رشدی ۱۴ درصدی و هند رشدی ۶۰ درصدی را پشت سر گذاشتهاند.
این سابقه نزولی، یک مشکل اساسی را برجسته میکند اما طبق معمول حزب حاکم تمایلی به پذیرش آن ندارد. در سالهایی نه چندان دور، سرمایهگذاران داخلی و خارجی اعتماد بیشتری به اقتصاد چین داشتند اما اکنون این اعتماد از بین رفته است و چین باید منتظر عواقب شدید آن باشد.
کمتر از یک دهه پیش، حال و هوای بازارهای چین پر رونق بود. سرمایه گذاران خارجی مشتاق بودند تا از پتانسیل ستاره در حال رشد اقتصاد جهان بهره ببرند. در سال ۲۰۱۴ با دسترسی مستقیم سرمایهگذاران خارجی به سهام چینی از طریق هنگ کنگ، سرمایهگذاری پورتفولیوی خارجی به سرعت رشد کرد و دولت ضمن استقبال، زمینه همکاریهای اقتصادی را فراهم میکرد. دولت چین امیدوار بود که بازارهای مالی چین، شاهد جذب سرمایه و تخصص خارجی باشند و تا حدودی به رویای خود نزدیک شد.
در آن زمان، گروهی از تاجران و سرمایهگذاران ثروتمند در حال ظهور بودند که توسط خود آقای شی به زندگی در رویای چین تشویق شده بودند. شاید چیزی در مقابل رویای آمریکایی! استدلال همیشگی این بود که چین هر سیاستی که داشته باشد و هر مدل حکومتی که در آن حکمرانی کند، حتی اگر ما با آن مخالف باشیم، اما میتوانیم به مقامات چین برای هدایت اقتصاد به سمت رفاه و رشد اعتماد کنیم.
چین برای سالهای متوالی جواب این اعتماد را به خوبی داد و هرگز اجازه نداد که این استدلال نقض شود. این کشور با سرعتی رشکبرانگیز به رشد اقتصادی ادامه میداد و شهروندانش در کنار سرمایهگذاران خارجی، ثبات و ثروت بیشتری را تجربه میکردند. تصور عمومی بر این بود که در چین همه میتوانند ثروتمند شوند.
اما حالا ظاهرا همه چیز تغییر کرده و رویای شیرین چین به پایان رسیده است. چرا؟ چه اشتباهی در چین رخ داده است؟ یکی از مشکلاتی که به طور گسترده مورد توجه قرار میگیرد، سیاستگذاری نادرست آقای شی است. سرکوب فناوری که از سال ۲۰۲۰ آغاز شد، اعتماد سرمایهگذاران را از بین برد.
ظهور کووید ۱۹ و سپس عدم شفافیت و همکاری با جهان، ضربه مهلکی به اعتبار و آبروی چین زد. اقتصاد چین هنوز با تبعات ناشی از کرونا دست و پنجه نرم میکند. اما بحران در بخش مسکن تیر خلاصی بر پسانداز و احساسات سرمایهگذاران بود. دولت به طور مدام این بحران را تکذیب میکند اما آمار و ارقام چیز دیگری را نشان میدهند. دولت میخواهد جلوی تورم را بگیرد اما همزمان محرکهای اقتصادی نیز کاهش مییابند و اقتصاد به رکود نزدیک میشود. قیمتها در سال منتهی به ژانویه (بهمن) با سریعترین نرخ خود از زمان بحران مالی ۲۰۰۷-۲۰۰۹ کاهشی شدهاند.
دو مشکل مهم برای سرمایهگذاران خارجی در چین وجود دارد. اولین مورد تاثیر سیاستگذاریهای ضعیف دولت است و دومین مساله روابط شکننده با آمریکا خواهد بود. این موارد میتوانند سرمایهها را به خطر بیندازند. دونالد ترامپ نامزد پیشتاز حزب جمهوریخواه، بارها اعلام کرده است که در صورت رئیسجمهور شدن، تعرفه کالاهای چینی را افزایش خواهد داد. او که اکنون شانس نخست برای ورود به کاخ سفید است، از همین حالا با چین مشکل علنی دارد.
بنابراین اوج گرفتن خروج سرمایه از بازار سهام چین در ماههای اخیر، چندان عجیب نیست. حالا سرمایهگذاران خارجی، فروشندگان بزرگ سهام در بازار چین هستند و به جای آن به هند با جمعیتی بیشتر از چین و ژاپن با فناوریهای پیشرفتهاش چشم دوختهاند. هنگ کنگ نیز آسیب دیده است. شرکتهای سرزمین اصلی سه چهارم از سرمایه بازار آن را تشکیل میدهند. در ۲۲ ژانویه (۲ بهمن)، هند برای مدت کوتاهی از هنگ کنگ پیشی گرفت و چهارمین بازار بزرگ سهام در جهان شد.
نگران کنندهتر از همه این است که سرمایهگذاران در سرزمین اصلی نیز هر روز اعتماد خود را از دست میدهند. پس از سه دهه رشد خارق العاده، ثروتمندان چینی یک تغییر دردناک در ثروت خود را احساس میکنند. هم اموال و هم سرمایهگذاریهای مالی آنها رو به کاهش است و بررسیها نشان میدهد که بسیاری از کارگران یقه سفید در سال گذشته کاهش درآمد را تجربه کردهاند! شواهد نشان میدهد که سرمایهها با شتاب بیشتری از چین خارج میشوند.
همه این موارد، ضربهای به رشد چین خواهد زد. تجزیه و تحلیل نظرسنجیهای خانوارها نشان میدهد که گروه کوچک اما با نفوذی از مردم، بیشترین داراییهای مالی چین را در اختیار دارند. سخت شدن شرایط برای آنها، در نهایت روی کل اقتصاد چین تاثیر منفی میگذارد. در چنین شرایطی که فعالان اقتصادی داخل کشور رغبت چندانی برای سرمایهگذاری در بازار سهام ندارند، دولت چطور میخواهد سرمایهگذاران خارجی را متقاعد کند؟ حتی اگر سرمایهگذاران خارجی هنوز سهم کمی از بازار سهام این کشور را در اختیار داشته باشند، باز هم این امر برای چین هزینه دارد.
رئیس جمهور مشکل را میداند اما راهکار او اخراج رئیس بورس اوراق بهادار و دستور برای خرید سهام توسط شرکتهای دولتی بوده است. حالا مدیران و کارکنان دولتی باید سهام بیشتری خریداری کنند و این ممکن است برای مدتی جامه سبز بر تن بازار کند. با این حال، چنین مداخلاتی در طولانی مدت تاثیر خود را از دست میدهد و باعث بیاعتمادی بیشتر به سیاستهای اقتصادی دولت میشود. این مساله میتواند موج بعدی خروج سرمایه را رقم بزند.
آقای شی تمایل به تغییرات و اصلاحات گسترده ندارد. تصمیمات او اوضاع را پیچیدهتر میکند. در داخل کشور، او انتقادات اقتصادی را سرکوب میکند و دسترسی به دادههای اقتصادی برای سرمایهگذاران هر روز سختتر میشود. مانع واقعی رشد، اعتقاد آهنین آقای شی است. او و حزب کمونیست باید تحت هر شرایطی کنترل کامل را در دست داشته باشند. بازیابی اعتماد سرمایهگذاران مستلزم بازنگری در نقش دولت در اقتصاد است. با این حال، بعید به نظر میرسد که آقای شی کوتاه بیاید. همانطور که پیشتر گفتیم، زمانی سرمایهگذاران فکر میکردند که سیاست حزب حاکم هر چه که باشد، به هر حال چین در اقتصاد موفق است اما حالا اوضاع کاملا متفاوت جلوه میکند.
نظر اقتصاددانان معروف درباره اقتصاد چین
الاریان، کروگمن و سایر اقتصاددانان نظرات بسیار متفاوتی در مورد اقتصاد در حال مبارزه چین دارند. بازار املاک چین در حال فروپاشی است، فشارهای کاهش تورم در سراسر کشور گسترش یافته و بازار سهام در سال جاری میلادی روزهای پرتلاطمی را پشت سر گذاشته است. شاخص سی اس آی ۳۰۰ (CSI 300) که شاخص بازارهای بورس شانگهای و بورس شنژن را نشان میدهد، حدود ۴۰ درصد از ارزش خود را نسبت به زمان اوج در سال ۲۰۲۱، از دست داده است.
اطلاعات شاخص PMI که در ماه ژانویه (بهمن) منتشر شد، نمک به زخم اقتصاد چین پاشید. آمار نشان داد که فعالیتهای تولیدی برای چهارمین ماه متوالی به دلیل کاهش تقاضا، روند نزولی خود را ادامه دادند.
متعاقبا، همانطور که قبلا در بخش اخبار والکس گفتم، انبوه دادههای ضعیف موجی از شک و تردید را نسبت به دومین اقتصاد بزرگ جهان برانگیخته است. آلیانز (Allianz) برای اولین بار، دیدگاه خود از چین را معکوس کرد و اکنون رشد اقتصادی پکن را به طور متوسط ۳.۹ درصد بین سالهای ۲۰۲۵ تا ۲۰۲۹ پیشبینی میکند. این رقم در مقایسه با پیشبینی ۵ درصدی قبل از شیوع همهگیری کووید-۱۹، رقم بسیار کمتری را نشانه گرفته است.
اسوار پراساد (Eswar Prasad)، مقام سابق صندوق بینالمللی پول به Nikkei Asia گفت:
اکنون احتمال این که تولید ناخالص داخلی چین روزی از تولید ناخالص داخلی آمریکا پیشی بگیرد، کاهش یافته است.
در همین حال، محمد الاریان (Mohamed El-Erian) اقتصاددان ارشد و مشاور آلیانز، عملکرد ضعیف بازار سهام چین در برابر بازارهای سهام در ایالات متحده و اروپا را برجسته کرد و توضیح داد که این نشاندهنده واگرایی فاحش بین هر سه بازار سهام است. چین حاضر نیست اعتراف کند که اقتصادش به هم ریخته است. شی جین پینگ، رهبر چین در شب سال نو گفت که اقتصاد این کشور در سال جاری انعطافپذیرتر و پویاتر شده است.
با تغذیه از چنین خوشبینی، منصفانه است که بگوییم نشانههایی از امید برای اقتصاد تحت محاصره چین وجود دارد اما شاید به اندازهای نباشد که خرسها را تحت تأثیر قرار دهد. چنین اظهاراتی باعث ایجاد گپ و گفتهای صعودی در میان سرمایهگذاران شده است و نشان میدهد که اجماع در مورد چین یکنواخت نیست. پل کروگمن (Paul Krugman) برنده جایزه نوبل، یکی از نزولیترین صداها نسبت به اقتصاد چین بوده است و میگوید که این کشور در حال ورود به عصر رکود و ناامیدی است.
کروگمن در مقاله اخیر نیویورک تایمز نوشت:
چین پس از لغو اقدامات سختگیرانه خود برای مقابله با کووید ۱۹، قرار بود رونق بگیرد اما دقیقا برعکس عمل کرد.
کروگمن استدلال کرد که از رهبری بد تا بیکاری بالای جوانان، کشور از هر جهت تحت فشار است. نکته مهم چیست؟ این برنده جایزه نوبل برای همه روشن میکند که چین یک کشور منزوی نیست و هر اتفاقی که در اقتصاد آن رخ دهد، روی تمام دنیا تاتیر خواهد گذاشت. در واقع مشکل اقتصادی چین، به زودی مشکل همه خواهد شد. چیزی شبیه به کرونا!
بحران در بخش املاک بسیار پیچیده به نظر میرسد. صندوق بین المللی پول اعلام کرد که انتظار دارد تقاضای مسکن در چین در دهه آینده ۵۰ درصد کاهش یابد. این یک زنگ خطر برای اقتصاد جهان است. کریستالینا جورجیوا (Kristalina Georgieva) رئیس صندوق بینالمللی پول، ماه گذشته طی سخنانی در مجمع جهانی اقتصاد در داووس گفت که بخش املاک و مستغلات چین به تعمیر و اصلاح نیاز مبرم دارد. پکن برای جلوگیری از کاهش نرخ رشد باید به اصلاحات گسترده و ساختاری تن دهد.
در همین حال، کایل باس (Kyle Bass) مدیر مشهور صندوق تامینی و موسس Hayman Capital، توضیح داد که بازار املاک چین که به شدت بدهکار است، موجی از نکولها را در میان توسعهدهندگان عمومی به راه انداخته است. این یک مشکل خواهد بود. بازار املاک و مستغلات چین میتواند یک پنجم تولید ناخالص داخلی این کشور را تشکیل دهد. باس تاکید کرد که معماری و بنیان اقتصادی چین شکسته شده است.
آیا میتوان به اقتصاد چین امیدوار بود؟
این تصویر غمانگیز یا هولناک که تا این لحظه شرح دادیم، مورد توافق تمام اقتصاددانان و تحلیلگران نیست. برخی هنوز بارقههایی از امید را میبینند. اخیرا موسسه مالی بینالمللی اعلام کرد پکن ظرفیت سیاستگذاری برای سوق دادن اقتصاد چین به سمت رشد بیشتر را دارد و به پیشبینی خود برای رشد ۵ درصدی چین در سال ۲۰۲۴ پایبند است. با این حال، این دیدگاه به محرکهای کافی در سمت تقاضا بستگی دارد. آخرین اعداد تولید ناخالص داخلی چین برای سه ماه آخر سال ۲۰۲۳ برآوردهای تحلیلگران را نادیده گرفت و رقم ۵.۲ درصد را ثبت کرد.
در همان زمان، مارکو پاپیک (Marko Papic) شریک و استراتژیست ارشد گروه Clocktower، دیدگاه کوتاه مدت خوش بینانهای نسبت به بازار سهام چین داشت. پاپیک پیشبینی کرد که سهام چین در روزهای آینده حداقل ۱۰ درصد رشد کند زیرا مقامات از تلاشهای حمایتی برای تقویت بازار سهام در حال سقوط این کشور خبر میدهند.
بانک جی پی مورگان نیز سناریوهای افزایشی را برای چین تشریح کرده است. تحلیلگران این مجموعه توضیح دادند که علیرغم لغزش در بازار سهام و مشکلات مداوم در بخش املاک، بخشهای خاصی از اقتصاد چین همچنان انعطافپذیری خود را حفظ کردهاند. تحلیلگران این بانک گفتند که بعید است نقش حیاتی چین به عنوان یک تولیدکننده جهانی کاهش یابد و اضافه کردند که تقاضای چرخهای برای صادرات این کشور ممکن است دست نخورده باقی بماند.
با نگاه به آینده، چین موانعی بزرگی بر سر راه دارد. نزاع بین چین و تایوان هر روز افزایش پیدا میکند و مشخص نیست با احتمال وقوع جنگ و ورود ایالات متحده به درگیریها، اقتصاد جهانی به کدام سمت حرکت خواهد کرد. با این حال، منهای تمام مشکلات چین در عرصه بینالملل، ظاهرا مقامات چینی باید ابتدا وجود مشکل در کشور را بپذیرند!
با سلام
همیشه در طول تاریخ حکومت های تک بعدی که برای تفکرات اصلاحی .چه سیاسی وچه اقتصادی و فرهنگی ارزشی قایل نیستند و حاضر نیستند بنا به دلایل واضح و روشن رشد فناوریهای نوین را پذیرا باشند چیزی جز فلاکت و بدبختی برای مردم خود به ارمغان نمی آورند.زیرا اصولاً تفکر آنها نه تنها محدود است بلکه قابل توسعه نیز نیست.