اخبار ارزهای دیجیتال

لغو احتمالی یک قانون چگونه می‌‌تواند پایانی بر شبکه های اجتماعی کنونی باشد؟

اگر دادگاه عالی رای به الغای بخش ۲۳۰ قانون دهد، بهترین فرصت برای عرض اندام پلتفرم‌های غیرمتمرکز خواهد بود

اینترنت به عنوان یکی از بزرگترین اختراعات بشری کمی بیراهه رفته است. این روزها تشخیص آن که در شبکه‌‌های اجتماعی با دوستان، دشمنان و یا حتی بات‌ها تعامل داریم، سخت‌تر از همیشه شده است. می‌دانیم که به بهانه نمایش تبلیغاتی مرتبط‌تر، دائم تحت‌نظر هستیم و تنها یک کلیک اشتباه با قربانی شدن در آخرین شیوه کلاهبرداری فاصله داریم. کاستی‌های اینترنت عموما از ناتوانی غول‌های بزرگ اینترنتی – به ویژه گوگل و فیسبوک – در تایید و حفاظت از هویت ما ناشی می‌شود. چرا برای این اوضاع کاری صورت نمی‌گیرد؟

به گزارش والکس و به نقل از Coin Telegraph، پاسخ کوتاه آن این است که انگیزه‌ای برای این کار ندارند. به لطف بخش ۲۳۰ قانون الزامات ارتباطات آمریکا مصوب ۱۹۹۶، وضعیت موجود برای آن‌ها مناسب است.

اما به زودی ممکن است شرایط تغییر کند. پرونده‌ای در دادگاه عالی ایالات متحده در حال بررسی است که ممکن است سبب تغییر یا حتی حذف بخش ۲۳۰ این قانون شود. در صورت حذف این قانون، شبکه‌های اجتماعی فعلی به شکل امروزی، دیگر وجود نخواهند داشت. این فرصتی طلایی برای فناوری بلاکچین خواهد بود تا جایگزین آن‌ها شود.

اما بخش ۲۳۰ چه می‌گوید؟ این بخش بیان می‌دارد که پلتفرم‌های اینترنتی از نظر قانونی مسئولیتی در قبال محتوای ارسال شده توسط کاربران خود ندارد. در نتیجه شبکه‌های اجتماعی می‌توانند هر چیزی که کاربران ارسال می‌کنند را منتشر کنند و از آن سود ببرند.

پرونده فعلی در خصوص شکایت فردی به نام گونزالز علیه شرکت گوگل است. فرزند او قربانی عملیات تروریستی داعش در حمله به رستورانی در پاریس در سال ۲۰۱۵ است. او اعتقاد دارد که الگوریتم‌های شرکت یوتیوب سبب معرفی ویدیو‌های تبلیغی داعش و نمایش آن به کاربران شده است. اقدامی که به عضوگیری آن‌ها کمک کرده است.

یوتیوب را پس از حذف بخش ۲۳۰ تصور کنید؛ آیا باید ۵۰۰ ساعت محتوایی که در هر دقیقه آپلود می‌شود را قبل از نمایش در صف بررسی قرار دهد؟ طبیعتا در این مقیاس ممکن نیست و بسیاری از جذابیت‌های پلتفرم را از بین می‌برد. یا شاید شیوه فعلی را حفظ می‌کنند و مسئولیت قانونی محتوای منتشر شده را می‌پذیرند؟ به سختی قابل تصور است.

این پرونده بر روی قانون ایالات متحده متمرکز است، اما مسائلی که مطرح می‌کند جهانی است. کشورهای دیگر نیز با انتخاب بهترین رویه نظارت اینترنتی، به ویژه بر روی رسانه‌های اجتماعی دست و پنجه نرم می‌کنند. فرانسه اخیرا به تولیدکنندگان دستور داده است که امکان کنترل راحت والدین بر روی رایانه‌ها و دستگاه‌های فرزندان خود را فراهم کنند و جمع‌آوری داده‌های خردسالان برای مقاصد تجاری را غیرقانونی اعلام کرد. در بریتانیا، الگوریتم اینستاگرام رسما به عنوان عاملی برای خودکشی یک دختر نوجوان شناخته شد.

رژیم‌های اقتدارگرایی در جهان وجود دارند که با استفاده از ارتش‌ ترول‌ها و ربات‌ها، تخم اطلاعات نادرست و بی‌اعتمادی را در دل مخاطبان می‌کارند و برای سانسور و دستکاری حقیقت تلاش می‌کنند. فقدان عملی احراز هویت برای اکثریت قریب به اتفاق حساب‌های رسانه های اجتماعی، این وضعیت را نه تنها ممکن، بلکه اجتناب ناپذیر می‌کند.

ذی‌نفعان اقتصادی حذف بخش ۲۳۰ ممکن است کسانی نباشند که انتظار دارید. افراد زیادی علیه پلتفرم‌های فناوری بزرگ شکایت خواهند کرد. در دنیایی که رسانه‌های اجتماعی می‌توانند از نظر قانونی در قبال محتوای منتشر شده در پلتفرم‌هایشان مسئول شناخته شوند، ارتشی از سردبیران و ناظران محتوا باید برای بازبینی هر تصویر یا کلمه‌ای که در سایت‌هایشان ارسال می‌شود، استخدام شوند. با توجه به حجم محتوایی که در دهه‌های اخیر در شبکه‌های اجتماعی ارسال شده است، این کار تقریبا غیرممکن به نظر می‌رسد و احتمالاً یک پیروزی برای رسانه‌های سنتی خواهد بود.

بسیاری پلتفرم‌های اجتماعی را اشتباه درک کرده‌اند. آن‌ها فکر می‌کنند که نرم‌افزاری که به آن‌ها اجازه انتشار و ارسال و مشاهده محتوا می‌دهد، محصول است. در صورتی که محصول خود کاربر و امکان نظارت بر محتواست.

مردم در فعالیت‌های دیجیتالی خود حق برخورداری از حقوق اساسی خود همچون حریم خصوصی را دارند. در عین حال منفعت عمومی مکانیزمی را می‌طلبد که بتوانیم به کمک آن اطلاعات درست را از نادرست و افراد صادق را از شیادان تشخیص دهیم. اینترنت امروز در برآوردن هر دوی این نیازها ناتوان است.

بلاکچین‌ امکان حفاظت و در عین حال اثبات هویت ما را به طور همزمان فراهم می‌کند. به کمک اثبات بی‌نیاز به دانش (ZKP)، می‌توانیم اطلاعات را – به عنوان مثال سن یا صلاحیت حرفه‌ای – را بدون افشای اطلاعات اثبات کنیم. توکن‌های سول‌بوند (Soulbound)، شناسه‌های غیرمتمرکز (DID) و برخی اشکال توکن‌های NFT به زودی این امکان را به ما می‌دهند تا هویتی واحد و قابل اثبات در پلتفرم‌های دیجیتال حال یا آینده داشته باشیم.

این برای همه ما خوب است؛ چه در زندگی کاری و چه در زندگی شخصی. مدارس و شبکه‌های اجتماعی مکان‌های امن‌تری خواهند بود، محتوای بزرگسالان را می‌توان به‌طور قابل اعتمادی برای سنین نامناسب محدود کرد و ردیابی اطلاعات نادرست آسان‌تر خواهد بود.

پایان دادن به بخش ۲۳۰ همانند زلزله خواهد بود. اما اگر رویکردی سازنده اتخاذ کنیم، می‌تواند فرصتی طلایی برای بهبود اینترنت موردعلاقه‌مان باشد. با هویت دیجیتال و اثبات رمزنگاری درون زنجیره‌ای، بهتر می‌توانیم ثابت کنیم که چه کسی هستیم، کجا ایستاده‌ایم و به چه کسی می‌توانیم اعتماد کنیم.

دیدگاه شما به بهبود مطالب والکس کمک می‌کند.

به این مطلب چه امتیازی می‌دهید؟

میانگین امتیارها: ۵ / ۵. مجموع آرا: ۱

علاقه‌مند به ساختارهای غیرمتمرکز، دیفای و آزادی مالی
نوشته های مشابه
اشتراک در
اطلاع از
guest
ایمیل شما نمایش داده نمی شود
0 دیدگاه
بازخورد (Feedback) های اینلاین
View all comments
دکمه بازگشت به بالا