تورم چیست؟ بررسی علت و نحوه محاسبه آن در ایران
شاید یکی از آشناترین کلمات در اقتصاد، تورم باشد. این روزها همه در مورد تورم در ایران و جهان صحبت میکنند و این موضوع در صدر اخبار قرار دارد و محور بیشتر گفتگوهای اقتصادی است. پس تورم چیست و چرا اینقدر مهم است؟
این مفهوم اقتصادی تا حدی پیچیده میتواند با کمی توضیح ساده شود. در این مطلب به این سوال پاسخ خواهیم داد که تورم واقعا به چه معناست؟ و چگونه میتواند بر وضعیت مالی شما تاثیر بگذارد؟ همچنین، علت و نحوه محاسبه آن در ایران و جهان را توضیح خواهیم داد.
تورم چیست؟
حتما تا به حال متوجه شدهاید که هنگام خرید، قیمت طیف وسیعی از کالاها و خدماتی که که خریداری میکنید افزایش یافته است. به زبان ساده، اگر کالای موجود در سبد خرید شما در سال گذشته ۱٬۰۰۰ تومان و اکنون ۱٬۵۰۰ تومان قیمت دارد، این «تورم» است. به طور دقیقتر، تورم به عنوان افزایش مداوم در سطح کلی قیمتها تعریف میشود.
اگر به طور کلی، قیمت کالاها و خدمات افزایش یابد، ارزش یک واحد پول کمتر میشود. احتمالا به یاد دارید که در دوران کودکی چقدر میتوانستید با ۱٬۰۰۰ تومان پول خرید کنید که بسیار بیشتر از چیزی بود که اکنون میتوانید بخرید. این اتفاق به دلیل تورم است. پس میتوان این مفهوم را به عنوان کاهش قدرت خرید در طول زمان نیز تعریف کرد.
در حالی که تورم تا سطح مشخصی دارایی، مزایایی برای اقتصاد یک کشور است، افزایش آن پیامدهای متعددی هم برای اقتصاد کشور و هم برای شهروندان دارد. زمانی که نرخ آن بالاست، قیمتها به طور چشمگیری افزایش یافته و ارزش پول کاهش مییابد. همچنین، زمانی که نرخ تورم خیلی بالا میرود، می تواند در ایجاد رکود نقش داشته باشد.
علت تورم چیست؟
ریشه تورم، افزایش عرضه پول است که میتواند از طریق مکانیسمهای مختلف در اقتصاد انجام شود. مکانیسمهای افزایش تورم را میتوان به سه دسته طبقهبندی کرد:
- تورم ناشی از فشار تقاضا
- اثر فشار هزینه
- انتظارات تورمی
تورم ناشی از فشار تقاضا
این نوع، زمانی رخ میدهد که تقاضا برای کالاها و خدمات در اقتصاد از توانایی اقتصاد برای تولید آنها بیشتر باشد . در نتیجه، پول زیادی نسبت به توانایی اقتصاد برای تولید کالا و خدمات وجود دارد. وقتی عرضه پول نسبت به اندازه یک اقتصاد افزایش مییابد، چه به دلیل افزایش هزینههای دولت یا چاپ بیش از حد پول توسط بانک مرکزی، قیمتها میتوانند افزایش پیدا کنند. وقتی مردم پول بیشتری داشته باشند، به احساسات مثبت مصرفکننده منجر میشود. این امر به نوبه خود منجر به هزینههای بیشتر میشود که قیمتها را بالاتر میبرد.
به همین ترتیب، رویدادهایی که هزینههای تولید را افزایش میدهند یا تولید کالاها را در اقتصاد مختل میکنند، مانند جنگها یا بلایای طبیعی نیز میتوانند منجر به افزایش قیمتها شوند. هر دوی این سناریوها نمونههایی از تورم ناشی از افزایش تقاضا هستند.
اثر فشار هزینه
عامل اصلی دیگر، به عنوان اثر فشار هزینه شناخته میشود. در این حالت، قیمتها به دلیل افزایش قیمت مواد اولیه افزایش مییابد. وقتی این اتفاق بدون افزایش تقاضا از سوی مصرفکننده رخ میدهد، قیمتها بالا میرود، اما دستمزدها معمولا افزایش نمییابند و مصرفکننده مجبور خواهد بود بیشتر خرج کند.
این اثر به ویژه زمانی مشهود است که یک شوک اقتصادی منفی به عرضه کالاهای کلیدی (مواد اولیه) وارد شود. نمونهای از اثر فشار هزینه، شوک نفتی است که میتواند عرضه نفت را کاهش دهد. در نتیجه، باعث افزایش قیمت نفت و همچنین تمام محصولاتی خواهد شد که به نفت وابسته هستند.
انتظارات تورمی
در نهایت، انتظارات تورمی مربوط به زمانی است که مردم انتظار دارند نرخ تورم فعلی در آینده ادامه یابد. با افزایش قیمت کالاها و خدمات، مردم ممکن است انتظار افزایش مداوم در آینده را با نرخ مشابه داشته باشند. به این ترتیب، کارگران ممکن است برای حفظ استاندارد زندگی خود هزینه یا دستمزد بیشتری طلب کنند. افزایش دستمزد آنها منجر به قیمت تمام شده کالاها و خدمات میشود و این چرخه افزایش دستمزد-قیمت همچنان ادامه مییابد.
به عنوان مثال، اگر انتظار میرود قیمتها سالانه ۲ درصد افزایش یابد، ممکن است کسبوکارها بخواهند قیمت کالاهای خود را ۲٪ افزایش دهند و کارگران هم درخواست افزایش دستمزد به اندازه مشابه میکنند.
تورم چگونه اندازهگیری میشود؟
آژانسهای آماری، این نرخ را با تعیین ارزش فعلی «سبدی» از کالاها و خدمات مختلف مصرفشده توسط خانوارها که به آن شاخص قیمت میگویند، اندازهگیری میکنند. برای محاسبه نرخ تورم یا درصد تغییر در طول زمان، این آژانسها ارزش شاخص را طی یک دوره با دوره دیگر مقایسه میکنند، مانند ماه به ماه، که نرخ تورم ماهانه را نشان میدهد، یا سال به سال، که یک نرخ سالانه را نشان میدهد.
به عنوان مثال، در ایالات متحده، اداره آمار کار آن کشور (BLS)، شاخص قیمت مصرفکننده (CPI) خود را منتشر میکند که هزینه اقلامی را که مصرفکنندگان شهری از جیب خود خریداری میکنند، اندازهگیری میکند. CPI بر اساس مناطق تفکیک شده و برای کل کشور گزارش میشود.
تورم معمولا از طریق این شاخص قیمت ارزیابی میشود که تغییر قیمتها را برای سبدی از کالاها و خدمات در طول زمان دنبال میکند. در ایران نیز مرکز آمار قیمت کالاها و خدمات را جمعآوری میکند.
شاخصهای قیمت برای محاسبه تورم
نحوه اندازهگیری تورم کلید اصلی نظارت و مدیریت آن است. در حالی که اندازهگیری تغییرات قیمت تک تک محصولات در طول زمان آسان است، نیازهای انسان فراتر از یک یا دو محصول است. افراد برای داشتن یک زندگی راحت به مجموعهای بزرگ و متنوع از محصولات و همچنین خدمات نیاز دارند. این موارد شامل کالاهایی مانند غلات غذایی، فلزات، سوخت، خدمات آب و برق، حملونقل و خدماتی مانند مراقبتهای بهداشتی، سرگرمی و نیروی کار هستند.
هدف تورم اندازهگیری تاثیر کلی تغییرات قیمت برای مجموعه متنوعی از محصولات و خدمات است. به این ترتیب، میزان افزایش سطح قیمت کالاها و خدمات در اقتصاد یک کشور در یک دوره زمانی مشخص میشود.
در اینجا با برخی از رایجترین شاخصهای قیمت آشنا میشویم:
- شاخص قیمت مصرفکننده (CPI): این شاخص در طول زمان، میانگین تغییر در قیمتهای پرداخت شده توسط مصرفکنندگان شهری را دنبال میکند. برای اندازهگیری متوسط هزینههای زندگی مصرفکننده، سازمانهای دولتی نظرسنجیهایی از خانوارها برای شناسایی سبدی از اقلام رایج خریداری شده و پیگیری هزینههای خرید این سبد در طول زمان انجام میدهند. (مثلا هزینه های مسکن، از جمله اجاره و رهن، بزرگترین جزء سبد مصرف٬کننده در ایالات متحده را تشکیل میدهد.) هزینه این سبد در یک زمان معین نسبت به سال پایه بیان میشود و پرکاربردترین معیار برای سنجش این نرخ است.
- شاخص قیمت هزینههای مصرف شخصی (PCE): شاخص اولیهای است که توسط فدرال رزرو برای نظارت بر تورم استفاده میشود. مشابه CPI، قیمتهای پرداخت شده توسط مصرفکنندگان شهری را ردیابی میکند، اما این دو شاخص از جهاتی متفاوت هستند. به عنوان مثال، CPI فقط هزینههای مراقبتهای بهداشتی پرداخت شده توسط مصرفکننده را ردیابی میکند، در حالی که PCE شامل هزینههای مراقبتهای بهداشتی است که از طرف مصرفکننده از طریق بیمه سلامت پرداخت میشود. معیار ترجیحی فدرال رزرو آمریکا برای تورم، همین شاخص است.
- شاخص قیمت تولیدکننده (PPI): میانگین تغییر در قیمت فروش کالاهای تولید شده در ایالات متحده را در طول زمان اندازهگیری میکند. PPI با دو شاخص قبلی تفاوت دارد، زیرا به قیمتهای پرداخت شده توسط تولیدکنندگان – مانند قیمتهای کالاهای واسطهای – توجه میکند، در حالی که CPI و PCE فقط به قیمتهایی توجه دارد که مصرفکننده برای محصولات نهایی پرداخت میکند.
- شاخص قیمت تولید ناخالص داخلی (GDP): این شاخص نیز تغییر در قیمتهای پرداخت شده برای کالاها و خدمات تولید شده در ایالات متحده را اندازهگیری می کند اما با PPI متفاوت است. GDP شامل قیمت کالاهای صادر شده به سایر کشورها است اما واردات را استثنا میکند (برعکس PPI).
همه این شاخصها در تعیین این نرخ موثر هستند. برخی از معیارهای تورم به صورت محدودتر برای ارزیابی تغییر قیمت مجموعه خاصی از کالاها و خدمات یا حتی یک منطقه جغرافیایی خاص محاسبه میشوند. این شاخصها عموما ماهانه جمعآوری میشوند و اغلب به صورت ماهانه و سالانه گزارش میشوند.
فرمول محاسبه تورم
از شاخصهای قیمت ذکر شده در بالا، می توان برای محاسبه ارزش تورم بین دو ماه (یا سال) خاص استفاده کرد. در حالی که بسیاری از ماشینحسابهای تورم در وبسایتهای مالی مختلف موجود هستند، برای اینکه درک روشنی از این موضوع داشته باشید با سادهترین و متداولترین فرمول محاسبه آن آشنا خواهیم شد:
که در آن CPI جاری مقدار شاخص در مقطع زمانی جاری و CPI پایه مقدار شاخص در مقطع زمانی پایه است. برای محاسبه تورم ابتدا یک مقطع زمانی (مثلا یک سال) را به عنوان سال پایه (مبنا) قرار میدهند تا تغییر قیمتها را بر اساس آن ارزیابی کنند. سپس، سبدی از کالاهای منتخب تعیین شده و به هر یک از آنها وزنی اختصاص داده میشود. مثلا وزن خوراک و مسکن نسبت به سایر اقلام بیشتر است. در نهایت، با استفاده از فرمول بالا عددی به دست میآید که میتوان آن را در ۱۰۰ ضرب کرد تا به صورت درصد بیان شود.
فرض کنید میخواهیم تورم شهریور ماه ۱۴۰۲ را نسبت به مرداد ماه ۱۴۰۱ بسنجیم. میتوانیم دادههای شاخص قیمت را در پورتالهای مختلف به شکل جدول پیدا کنیم. از آن جدول، ارقام مربوط به CPI را برای دو ماه مورد نظر انتخاب میکنیم. برای مرداد ۱۴۰۱، ۳۲۷ (مقدار CPI پایه) و برای شهریور ۱۴۰۲ ، ۵۱۴ (مقدار CPI جاری) ارزیابی شده است.
با استفاده از این فرمول عدد زیر به دست میآید:
البته در محاسبه آن میتوان از چند روش استفاده کرد:
- ماهانه: محاسبه تورم ماه جاری نسبت به ماه قبل
- نقطهبهنقطه: محاسبه تورم یک ماه مشخص نسبت به همان ماه در سال قبل
- سالانه: محاسبه نرخ تورم ناشی از شاخص تغییرات در دوازده ماه منتهی به ماه جاری نسبت به دوره مشابه سال قبل
ارتباط تورم با نرخ بهره
تورم و نرخ بهره در یک جهت حرکت میکنند، زیرا نرخ بهره ابزار اصلی بانک مرکزی به ویژه در ایالات متحده برای مدیریت تورم است. از سال ۲۰۱۲، فدرال رزرو نرخ تورم سالانه ۲٪ را در دستور کار خود هدفگذاری کرده است.
فدرال رزرو با افزایش نرخ بهره، عرضه پول موجود برای خرید داراییهای پرریسک تر را محدود می کند. برعکس، زمانی که بانک مرکزی نرخ بهره را کاهش میدهد، به طور موثر عرضه پول برای خرید داراییهای ریسکی را افزایش میدهد. در نهایت، افزایش نرخهای بهره نشاندهنده این احتمال است که بانک مرکزی به سیاستهای پولی انقباضی ادامه داده و انتظارات تورمی را بیشتر کاهش خواهد داد.
مزایا و معایب تورم
تورم را میتوان بهعنوان دادهای تعبیر کرد که در کنار معایب مزایایی هم دارد؛ که البته بستگی به این امر دارد که مقدار آن چقدر باشد و با چه سرعتی تغییر کند.
مزایا
- منجر به افزایش ارزش فروش داراییها میشود: فروشندگان داراییها یا کالاهای ذخیرهشده (که با قیمت مشخصی قیمتگذاری شدهاند) از افزایش اندک تورم استقبال میکنند، زیرا قیمت داراییهایشان را افزایش میدهد و میتوانند آن را با نرخ بالاتری بفروشند.
- سطوح بهینه آن باعث تشویق به هزینه کردن میشود: یک سطح بهینه از تورم اغلب به جای پسانداز تا حدی منجر به هزینه کردن میشود. اگر قدرت خرید پول در طول زمان کاهش یابد، ممکن است انگیزه بیشتری برای خرج کردن به جای پس انداز و خرج کردن در آینده وجود داشته باشد: خرج کردن به جای پسانداز، میتواند فعالیتهای اقتصادی را در یک کشور تقویت کند.
معایب
- خریداران باید برای محصولات و خدمات هزینه بیشتری بپردازند: خریداران معمولا از تورم راضی نیستند، زیرا باید پول بیشتری بپردازند.
- نرخ بالا و متغیر تورم قیمتهای بالاتری را به اقتصاد تحمیل میکند: کسبوکارها، کارگران و مصرفکنندگان باید در تصمیمگیریهای خرید، فروش و برنامهریزی خود، همواره تاثیرات افزایش قیمتها را در نظر بگیرند. در نتیجه برخی افراد برای پیشی گرفتن از نرخ تورم به سود مرکب روی میآورند.
- تورم بالا عدم اطمینان را به اقتصاد کشور وارد میکند: زیرا ممکن است نرخ تورم آینده اشتباه محاسبه شود که ناگزیر هزینهای را بر اقتصاد وارد میکند.
- حتی نرخ پایین آن، باثبات و به راحتی قابل پیشبینی که برخی آن را بهینه میدانند، ممکن است منجر به مشکلات جدی در اقتصاد شود. هنگامی که قیمتها کاهش مییابد، مصرفکنندگان در صورت امکان خرید را به تاخیر می اندازند و قیمتهای پایین تر را در آینده پیشبینی میکنند. این به معنای فعالیت اقتصادی کمتر، درآمد کمتر تولیدکنندگان و رشد اقتصادی کمتر است.
- تورم ابتدا برخی قیمتها را بالا میبرد و سپس قیمتهای دیگر را افزایش میدهد. این تغییر متوالی در قدرت خرید و قیمتها (معروف به اثر Cantillon) به این معنی است که روند آن نه تنها سطح عمومی قیمت را در طول زمان افزایش می دهد، بلکه در طول زمان قیمتها، دستمزدها و نرخهای سود را نیز افزایش خواهد داد.
- اقتصاددانان به طور کلی معتقدند تغییر در قیمتها به دور از تعادل برای اقتصاد خوب نیست و این فرآیند محرک اصلی چرخههای رکود است.
تورم؛ خوب یا بد؟
تورم افزایش سطح قیمت کالاها و خدماتی است که خانوارها خریداری می کنند. به طور معمول، قیمتها در طول زمان افزایش مییابند، اما همچنین میتوانند کاهش یابند (وضعیتی به نام کاهش تورم). برخلاف اثرات منفی آن، سطح متوسط تورم مشخصه یک اقتصاد خوب است. نرخ تورم ۲ یا ۳ درصد برای اقتصاد مفید است زیرا مردم را تشویق میکند بیشتر بخرند و بیشتر وام بگیرند، زیرا در زمانهای تورم کمتر، سطح نرخ بهره نیز پایین میماند. از این رو، دولت و همچنین بانک مرکزی همواره در تلاش برای دستیابی به سطح محدودی از تورم هستند.
تورم بدترین تاثیر خود را بر مصرفکنندگان میگذارد. قیمت بالای کالاهای روزمره، خرید حتی کالاهای اساسی زندگی را برای آنها دشوار میکند. این وضعیت، برای آنها چارهای جز درخواست درآمد بیشتر باقی نمیگذارد. از این رو دولتها همواره سعی میکنند تورم را کنترل کنند.