شاخص نرخ تغییر قیمت چیست؟ همه چیز درباره نرخ تغییر ROC
شاخصهای تحلیل تکنیکال در بازارهای مالی به چهار دسته کلی روند، مومنتوم، نوسان و حجمی تقسیم میشوند. در این بین، شاخصهای مومنتوم بهتر میتوانند سرعت و قدرت یک روند را نشان دهند. یکی از مهمترین آنها، نرخ تغییر قیمت (Price Rate of Change) نام دارد که بهاختصار به آن ROC گفته میشود. تحلیلگران و تریدرهای بیشتر بازارهای مالی بهخصوص ارز دیجیتال، فارکس، کالا و سهام از آن در محاسبات خود بهمنظور تعیین وضعیت قدرت روند و اندازهی تغییرات قیمت استفاده میکنند.
در این مقاله، ضمن معرفی شاخص نرخ تغییر قیمت، روش خوانش و تفسیر آن را بیان میکنیم. در ادامه روشهای استفاده از ROC در استراتژیهای مختلف را شرح میدهیم. در آخر نیز مزایا، معایب و تفاوتهای آن با مومنتوم را بررسی میکنیم. اگر به ترید یا تحلیل بازارهای مالی علاقه دارید با ما همراه شده و با یکی از مهمترین ابزارهای خود آشنا شوید.
شاخص ROC چیست؟
این بهصورت درصد و برای بازههای زمانی مشخص مانند ۱۵ روزه (ROC 15) و ۳۰ روزه (ROC 30) بیان میشود. تریدرها در تشخیص یا اندازهگیری موارد زیر، از این نرخ استفاده میکنند:
- شتاب یا مومنتوم یک روند
- وضعیتهای فروش و خرید بیش از حد (Overbought and Oversold)
- تشخیص روند صعودی و نزولی
- تشخیص واگرایی
این شاخص، با افزایش قیمت، مثبت و با کاهش آن، منفی میشود. نرخ تغییر بهخصوص در معاملات آتی (Futures) و اختیار معامله (Option Trading) که در آنها اختلاف قیمت دارایی معامله میشود بسیار مفید است. نرخ تغییر را تام دمارک (Tom Demark) تحلیلگر برجستهی بازارهای مالی ابداع کرده است.
فرمول محاسبه ROC چیست؟
بهعنوان یک تریدر، نیازی به محاسبهی هیچیک از شاخصهای تحلیل تکنیکال ندارید و چارتها آنها را در اختیار شما قرار میدهند. بااینحال آشنایی با فرمولها میتواند درک شما از دلیل حرکت آنها را بهبود بخشیده و سبب تفسیرهای عمیقتر شود. فرمول محاسبهی نرخ تغییر قیمت به شرح زیر است:
بهعنوان مثال، اگر قیمت بستهشدن یک ابزار مالی در پایان روز معاملاتی امروز، ۲۰ دلار و قیمت بستهشدن آن در ۱۵ روز قبل، ۱۲ دلار بوده باشد؛ ROC 8 برای این ابزار به شرح زیر محاسبه میشود:
در چارتها، قیمت در بازهی فعلی را با عبارتهایی مانند Current Close یا Closing Price p و قیمت در بازهی پیشین را با Closing Price p-n یا Close n period ago نشان میدهند.
معاملهگران کوتاهمدت، مانند Day Trader ها، بازههای کوچکتری انتخاب میکنند؛ چراکه آنها اساسا از نوسانات کوتاهمدتتر سود میبرند.
با انتخاب بازههای گذشته نزدیکتر یا nهای کوچکتر، نوسانات شاخص نرخ تغییر نیز بیشتر خواهد شد؛ موضوعی که خطر سیگنالهای نادرست را نیز افزایش میدهد. برعکس، سیگنالهای دریافتی از ROCهای محاسبهشده برای بازههای دورتر یا nهای بزرگتر، قابلاعتمادتر بوده و نوسان آن نیز کمتر است. بهطورکلی، پریودهای زمانی ۱۴، ۹، ۲۵ و ۲۰۰ روزه، نسبت به پریودهای دیگر بیشتر کاربرد دارند. تریدرها معمولا از nهای بزرگتر در تایمفریمهای کوچکتر مانند چارتهای ساعتی و از nهای کوچکتر، روی تایمفریمهای بزرگتر، مانند یکروزه و بیشتر استفاده میکنند.
روش تفسیر نرخ تغییر چیست؟
همانطورکه گفتیم، Price Rate of Change بهعنوان شاخصی برای تعیین سرعت و قدرت تغییرات قیمت درنظر گرفته میشود. هرچه فاصلهی بین دو دوره کوتاهتر و عدد ROC بزرگتر باشد، قدرت و سرعت حرکت خط روند بیشتر است و برعکس. در تفسیر نرخ تغییر قیمت، قدر مطلق یا مقدار مثبتشدهی آن در نظر گرفته میشود.
در چارتها مانند دیگر شاخصهای مومنتوم، نرخ تغییرات قیمت در یک پنجرهی مجزا، زیر نمودار قیمت ظاهر میشود. مبدا حرکت شاخص ROC عدد صفر است که بهصورت یک خط نشان داده میشود. نمودار نرخ تغییر با افزایش فشار خرید و حرکت صعودی قیمت، صعودی شده و با کاهش فشار خرید و حرکت نزولی قیمت و به سمت منطقهی منفی حرکت میکند.
باید دقت داشت که Rate of Change، مومنتوم یا قدرت حرکت را نشان میدهد. به این معنی که بسته به بازهای که انتخاب میکنید ممکن است نمودارهای متفاوتی ببینید. بهاینترتیب نزولیشدن این نمودار به معنی کاهش قدرت روند و نه لزوما عکسشدن آن است. درصورتیکه نمودار ROC حول خط صفر باشد، تحلیلگران احتمال ادغام بازار و عکس شدن روندها را بالا میدانند. اعداد مثبت و منفی نهچندان بزرگ نیز بهترتیب بهعنوان مثبت و منفی شدن احساسات بازار تفسیر میشوند.
برخی تحلیلگران نیز نرخهای تغییر بسیار بالا و بهخصوص بیشتر از ۱۰ را نشانهی وضعیت خرید بیش از حد و مقادیر بسیار منفی را نشانهی فروش بیش از حد میدانند. بااینحال، بهتر است برای اطمینان بیشتر، حداقل یک سیگنال همجهت از دیگر اندیکاتورها یا الگوها مانند الگوی چکش نیز دریافت کنید.
شاخص نرخ تغییر در مقایسه با دیگر شاخصهای مومنتوم
شاخص Price Rate of Change یک تفاوت اساسی با دیگر شاخصهای مومنتوم دارد و آن بیانشدنش به شکل درصد است. دیگر شاخصهای مومنتوم یا از تقسیم قیمت فعلی به قیمت قبلی یا از تفاضل این دو و ضرب آن در عدد صد به دست میآیند. همچنین مبدا یا خط مرکزی آنها معمولا اعداد ۱۰۰ و ۵۰ است. درحالیکه ROC یک خط صفر مرکزی دارد. بااینحال، همه اینها تقریبا نتایج مشابهی داشته و با یکدیگر همجهت و هممعنی هستند.
روش های استفاده از شاخص ROC
بهطور ساده، عبور نمودار نرخ تغییر قیمت از خط صفر خود در هریک از جهات، نشاندهندهی تغییر احتمالی روند است. هرچه سرعت این تقاطع که از آن با عنوان Zero-line Crossover یاد میشود کمتر باشد، قطعیت روند آتی نیز بیشتر است. به غیر از این روش ساده، بسته به استراتژی معاملاتی و تسلطی که بر تفسیر دیگر اندیکاتورهای تحلیل تکنیکال دارید، میتوانید از این اسیلاتور به روش دیگری هم در تصمیمگیریهای معاملاتی خود استفاده کنید؛ در ادامه سه روش مهم دیگر را شرح میدهیم.
معامله در نقاط شروع واگرایی
Rate of Change در تشخیص واگرایی یا Divergence که نقاط عطف قیمت هستند میتواند به تریدر کمک کند. واگراییهای صعودی، معمولا زمانی رخ میدهند که کفهای قیمت مرتبا کاهش و نرخ تغییر تقریبا ثابت باشد. در این شرایط، احتمال صعودی شدن روند قیمت بالاست. عکس این روند، یعنی زمانیکه قیمت در حال تشکیل سقفهای بزرگتر بوده و ROC خنثی است نیز صادق خواهد بود. برای اطمینان از قطعیت واگرایی، الگوهای بازگشتی کندل استیک نیز میتوانند بهعنوان مکمل استفاده شوند.
معامله در نقاط بریک اوت
نقاط شکست یا بریکاوت (Breakout) همواره با حرکات قوی در بازار همراه هستند. بهترین شاخص برای تشخیص و پیشبینی چنین حرکاتی، نرخ تغییر است. در چنین مواقعی یا اندکی پیش از آن، ROC تقریبا ثابت میشود. تغییر شدید این شاخص بریکاوت نیز نشاندهندهی تثبیت روند جدید است.
معامله در مناطق خرید و فروش بیش از حد
بهطورکلی اندیکاتورهای مومنتوم برای معامله در روند خنثی یا Range Market مناسب هستند. دلیل این موضوع این است که آنها میتوانند نقاط برگشت را با دقت خوبی پیشبینی کنند. بنابراین اگر در یک بازار خنثی، این شاخصها کاهش یابند، معاملهگران فرصت را برای معامله در جهت مخالف روند، مناسب میبینند. در این شرایط، اوج و فرودهای نسبی نمودار قیمت، پس از مدتزمان معینی پدیدار میشوند. پیشبینی زمان وقوع این فرایند نیز بر اساس رفتار قبلی شاخص نرخ تغییر قیمت انجام میشود. معمولا با رسیدن مقدار این شاخص به میزانی مشخص، شاهد رسیدن به نقاط Overbought و Oversold معکوسشدن روند قیمت هستیم.
بهترین شاخص ها برای استفاده همزمان با ROC
بهطورکلی در تحلیل تکنیکال نمیتوان تنها به سیگنال یک شاخص اطمینان کرد. بهخصوص اینکه Rate of Change، گاهی سیگنالهای زود یا دیرهنگامی ارسال میکند. بهترین شاخصهایی که میتوانند همراه با نرخ تغییر قیمت استفاده شوند، شاخصهای غیرهمخانواده آن هستند. در ادامه، دو نمونه از آنها را بررسی میکنیم.
ترکیب نرخ تغییر و میانگینهای متوسط
یکی از شاخصهای مناسب برای تایید سیگنال صادرشده از تغییر روند با عبور نمودار ROC از خط صفر، میانگین متوسط در انواع مختلفش است. بهخصوص EMA یا میانگین متحرک نمایی را بسیاری از تحلیلگران بهترین اندیکاتور تشخیص روند میدانند. بهعنوان مثال، زمانیکه Rate of Change، خط صفر را رو به پایین قطع میکند، عبور رو به پایین یک میانگین متوسط کندتر، مانند EMA 50 از یک میانگین متوسط تندتر، مانند EMA 10، میتواند سیگنال نزولی را تایید کند.
ترکیب نرخ تغییر و استوکاستیک
تحلیلگران از ترکیب این دو شاخص برای پیشبینی زمان تغییر روند استفاده میکنند. درصورتیکه نرخ تغییر قیمت، سیگنال واگرایی ارسال کند، کراساوورهای تصادفی در مناطق فروش یا خرید بیش از حد در استوکاستیک میتوانند نشاندهندهی نقاط ورود و خروج پرسود باشند. بهعنوان مثال، در یک واگرایی نزولی، بهترین نقطهی خروج، نقطهی تقاطع Stochastic در منطقهی خرید بیش از حد است. بهطورکلی، سیگنال واگرایی یک سیگنال ضعیف است که همیشه نشانهی بازگشت قیمت نبوده و نیازمند تاییدهای قویتر است.
محدودیت های شاخص تغییر قیمت
مهمترین محدودیت یا نقطهضعف شاخص نرخ تغییر قیمت، احتمال بالای ارسال سیگنالهای دیر یا ناپایدار است. بهخصوص زمانیکه نمودار در حال عبور از خط صفر است، در بازههای کوتاهمدت (nهای کوچک در فرمول این شاخص)، احتمال ارسال سیگنالهای ناپایدار و زودهنگام بالاست. در این شرایط، اینکه نوسان موردنظر بسیار کوتاه و زودگذر باشد محتمل است. حرکاتی که به آنها حرکات ارهمویی (Whipsaw) نیز گفته میشود. عکس این موضوع نیز برای بازههای بلندمدت صادق است. در صورت انتخاب nهای بزرگتر، هنگام عبور نمودار از خط صفر، احتمال اینکه سیگنال را دیر دریافت کرده و با بازگشت بازار یا ازدسترفتن قیمتهای بهتر مواجه شوید، وجود دارد.
از دیگر محدودیتها و ایرادات واردشده به اندیکاتور نرخ تغییر قیمت، وزندهی یکسان به قیمت فعلی و قیمت دورههای گذشته، بدون توجه به فاصلهی زمانی آنهاست. بسیاری از کارشناسان معتقد هستند که قیمت فعلی، اعتبار بیشتر در پیشبینی آیندهی قیمت یک دارایی دارد. بهعنوان مثال، در شاخص میانگین متوسط نمایی، وزن بیشتری به قیمتهای جدیدتر داده میشود.
مزایای شاخص ROC در یک نگاه
مزایای نرخ تغییر قیمت را میتوان در موارد زیر خلاصه کرد:
- دقت و اطمینان بالا بهمنظور تایید حرکت قیمت در روندهای جهتدار میانمدت و بلندمدت
- ارائهی اطلاعات مفید در مورد قدرت روندهای اخیر
- کمک بیشتر به تشخیص واگرایی نسبت به اندیکاتورهای مومنتوم دیگر
- امکان زمانبندی در بازههای مختلف و دلخواه
- مناسب برای استراتژیهای بسیار کوتاهمدت تا بسیار بلندمدت
- سادگی و سازگاری با تقریبا همهی بازارهای مالی
شاخص نرخ تغییر؛ لازم اما ناکافی
Price Rate of Change ابزاری قدرتمند برای تایید روند قیمت بهخصوص در بازارهای صعودی است. این شاخص میتواند روندهای معکوس بالقوه را نیز تا حد خوبی شناسایی کند. بااینحال طبق یک قاعدهی احتیاطی و کلی، هیچگاه نباید تنها به سیگنال صادرشده از آن اکتفا کرد. رعایت این شرط احتیاطی در بازارهای خنثی و بهخصوص هنگام وقوع واگرایی، ضرورت بیشتری دارد؛ چرا که ارسال سیگنالهای ارهمویی یا دیرهنگام، در طبیعت این شاخص هستند. شما از کدام شاخصهای تحلیل تکنیکال بیشتر استفاده میکنید؟ تجربهی شما از دقت و اطمینان شاخص نرخ تغییر قیمت چیست؟ نظر خود را با ما و دیگر خوانندگان بهاشتراک بگذارید.