رکود تورمی در اقتصاد و دلایل پیدایش آن
بیشتر ما با رکود (Stagnation) و تورم (Inflation) بهعنوان دو مفهوم مجزا در اقتصاد آشنایی داریم. دو عبارتی که در ظاهر نسبت به یکدیگر متناقض هستند، اما از کنار هم قرار گرفتن آنها موضوع جدیدی با فرم رکود تورمی (Stagflation) شکل میگیرد. بهطور خلاصه، این پدیده همراه شدن رشد آهستهی اقتصادی و نرخ بیکاری بالا با تورم است. این چالش میتواند تاثیر بسزایی بر زندگی مردم و سیاستمداران بگذارد و در ابعاد کلان بر کشورها سایه بیفکند. اما Stagflation دقیقا چیست، چگونه رخ میدهد و آیا میتوان با آن مبارزه کرد؟ اگر به دنبال پاسخ این پرسشها و سوالات ذهنی خودتان پیرامون این امر هستید، با ما در این مقالهی والکس همراه باشید تا علاوه بر این موارد، دلایل پیدایش این وضعیت را هم بررسی کنیم.
مفهوم رکود تورمی
این چالش زمانی رخ میدهد که بازدهی اقتصاد یک کشور به سطح پایینی رسیده و از طرف دیگر، هزینهها روند صعودی دارند. کنترل کردن این شرایط برای سیاستگذاران امری سخت برشمرده میشود؛ چرا که بهبود هرکدام از موارد مذکور میتواند وخامت مورد دیگر را رقم بزند.
نخستین بار در سال ۱۹۶۵ اییِن مکلئود (Iain Macleod)، سیاستمدار بریتانیایی از این عبارت برای توصیف تاثیرات مرکب تورم و رکود استفاده کرد. ردپای این پدیده از طریق شاخص فلاکت به نمایش گذاشته میشد. این شاخص که جمع سادهی نرخ بیکاری و تورم است، اثرگذاری این شرایط بر مردم یک کشور و اقتصاد کلان را نشان میدهد.
تعریف رکود
رکود به معنای طولانی شدن دورهی رشد اقتصادی ناچیز یا صفر در یک کشور است. معمولا این رشد از طریق نرخ بیکاری سنجیده میشود. رشد اقتصادی کمتر از ۲-۳ درصد رکود به شمار میرود. این وضعیت میتواند تاثیرات اجتماعی و اقتصادی منفی به دنبال داشته باشد که یکی از برجستهترین نمونههای آن رکود بزرگ سال ۲۰۰۸ بود.
تعریف تورم
تورم به وضعیتی گفته میشود که در آن قدرت خرید مردم کم شده و قیمت خدمات و کالاهای گوناگون رشد کرده است و میتواند به دلایل گوناگونی همچون افزایش تقاضا، سیاستهای پولی و … شکل گیرد.
تفاوت Stagflation با رکود و تورم
رکود و تورم دو مفهوم کاملا متضاد هستند. به عبارتی، رکود تورمی آسیبهایی از هر دو حالت مذکور را در بر میگیرد. در حقیقت، تورم منجر به رشد هزینهها میشود و نرخ پایین آن در حد ۲ درصد نشانگر رشد اقتصادی است، اما در Stagflation افزایش قیمتها همزمان با تضعیف اقتصاد رخ میدهد که نتیجهی رکود است.
دلایل پیدایش رکود تورمی
این اتفاق پدیدهی رایجی نیست، اما در دهههای گذشته چند بار رخ داده است. برجستهترین نمونهی آن در دههی ۷۰ میلادی طی بحران نفت بود که اقتصاد بیشتر کشورهای غرب را تحت تاثیر خود قرار داد. اگرچه اقتصاددانها بر سر ریشه رکود تورمی به اجماع کاملی نرسیدهاند، اما از بین عوامل گوناگون دو فاکتور جایگاه پررنگتری در این موضوع دارند.
شوک عرضه
بنا به این نظریه، رکود تورمی زمانی رخ میدهد که شوک در عرضهی یک کالای مهم و افزایش ناگهانی قیمت آن منجر به کاهش ظرفیت تولیدی اقتصاد یک کشور میشود. مثالی برجسته برای آن هم همان بحران نفت دهه ۷۰ است.
در سال ۱۹۷۳، سازمان کشورهای صادرکننده نفت (OPEC) تحریمی را علیه آمریکا اعمال کرد که به دنبال آن، قیمت جهانی نفت و پتروشیمی رشد هنگفتی را به خود دید. این امر منجر به افزایش هزینهی عملیات برای کسبوکارها شد. افزایش هزینهها، کاهش سودآوری و بازدهی را رقم زد. همهی این اتفاقات در حالی رخ داد که نرخ بیکاری هم شدت یافته بود.
مخالفان این نظریه اذعان دارند که نمونههای رشد ناگهانی قیمت نفت همچون نمونهی دهه ۷۰ پس از آن تحریم، با هیچکدام از مقاطعی که رکود و تورم بهطور همزمان در آنها رخ داده است، ارتباط نداشتهاند.
سیاستهای اقتصادی ضعیف
برخی دیگر باور دارند که تصمیمات اشتباه در سیاستگذاری بر اقتصاد منجر به همزمانی رکود و تورم میشود؛ بهعنوان مثال، قانونگذاری سختگیرانه بر بازارها، کالاها و سیاستهای پولی اشتباه مثل افزایش یا کاهش نرخ بهره از عوامل رخ دادن این شرایط قلمداد میشوند.
تعدادی از طرفداران این تئوری به سیاستهای ریچارد نیکسون، رئیس جمهور سابق آمریکا که احتمالا در رکود ۱۹۷۰ نقش داشتند، اشاره دارند. این رکود بهعنوان پیشزمینهی احتمالی دورههای رکود تورمی هم بهشمار میرود. در آن زمان، نیکسون با اعمال تعرفه بر واردات و ثابت کردن هزینهها و دستمزدها به مدت ۹۰ روز، تلاش کرد تا از رشد قیمتها جلوگیری کند. به محض پایان یافتن این تمهیدات، رشد شدید قیمتها منجر به آشوب اقتصادی شد.
ممکن است که این نظریه جالب باشد، اما مقاطع زمانی بعدی که شاهد رشد همزمان قیمتها و نرخ بیکاری بودند را پوشش نمیدهد.
تاثیرات رکود تورمی در اقتصاد
در حقیقت این پدیده، تاثیرات رکود و تورم را با هم دارد. در دوران تورم، قیمت کالاها و cpi (شاخص قیمت مصرف کننده) افزایش مییابد و هزینههای زندگی تشدید میشوند. در یک اقتصاد راکد، نرخ بیکاری بالا است و چرخهی تولید به کندی پیش میرود. حال، اگر این دو حالت همزمان رخ دهند تاثیرات حاصل از آنها بسیار مخرب خواهند بود؛ قدرت خرید مردم کم میشود و در عین حال نرخ بیکاری افزایش پیدا میکند. در نهایت، خروجی اقتصاد کشور با کاهش و ضعف روبهرو میشود و چرخ آن از حرکت باز میایستد.
روشهای مقابله با رکود تورمی
دولتها و سیاستمداران وظیفهی مقابله و رفع این وضعیت را دارند. حل این مشکل امر راحتی نیست و چالشهای زیادی وجود دارد. با این حال، روشهایی برای مبارزهی نسبی با آن وجود دارند:
- کاهش وابستگی اقتصاد یک کشور به نفت
- اعمال سیاستهای چرخه عرضه جهت افزایش و بهبود تولید
- اولویت قرار دادن مبارزه با تورم
شایان ذکر است که احتمال اصلاح این شرایط با گذر زمان در صورت عدم دخالت وجود دارد. بنابراین، یکی دیگر از روشهای مقابله با آن صبر کردن است.
رکود تورمی در ایران
همانطور که هرروز در فعالیتها، خریدها و سرمایهگذاریهای خود میبینیم، این پدیده در کشور ما تاریخچهی نسبتا طولانیای دارد. تورم به محسوسترین شکل ممکن بر زندگی مردم سایه افکنده و چرخ اقتصاد هم با کندترین سرعت ممکن در حرکت است. هر ساله شاهد افزایش قیمتها در تمام بخشها و کاهش ارزش پول رسمی هستیم و از طرف دیگر، صنعت و بازار کار در ایران در شرایط بسیار نامطلوبی قرار دارد.
میتوان گفت که از سالهای دور یعنی میانهی دهه ۵۰ شمسی، این وضعیت در ایران شکل گرفته است. در سالهای پس از آن هم با آغاز جنگ و اعمال تحریمهای جهانی، این شرایط ادامه یافت. همچنین، در سالهای اخیر با شدت گرفتن تحریمها این چالش بزرگتر از همیشه شد.
رکود تورمی و تاثیرات آن بر بازار ارزهای دیجیتال
کریپتو، بازار جدیدی محسوب میشود و نمیتوان به سادگی تاثیرات چنین شرایطی بر آن را استنتاج کرد. با این حال، این پدیده آسیب شدیدی به بازارهای مالی سنتی میزند و بازار رمز ارزها هم پیوند نزدیکی با شاخصهای رایج دارد. بنابراین، ممکن است در این شرایط احساسات منفی در میان سرمایهگذاران ارز دیجیتال هم شکل گیرد.
هرچند، کریپتو علیرغم ارزهای فیات ارتباطی با هیچ دولتی ندارد و بر بستر بلاکچین معامله میشود؛ بنابراین نمیتوان گفت که این وضعیت لزوما تاثیر محسوسی بر این بازار برجای میگذارد.
آیا رکود تورمی زمان مناسبی برای سرمایهگذاری است؟
با توجه به اینکه رکود تورمی میتواند منجر به افت ارزش داراییهای گوناگون شود، بسیاری از افراد به این شرایط بهعنوان فرصتی برای سرمایهگذاری و بهرهگیری از قیمت پایین نگاه میکنند. آیا این استراتژی معقولی است؟ اگر از تصمیم خود اطمینان دارید، این روش میتواند برای شما بسیار سودآور باشد. با این حال بهتر است تا قبل از سرمایهگذاری تحقیقات لازم پیرامون دارایی مورد نظر را انجام دهید.
در هر صورت، میتوان گفت که کنترل این معضل از دست مردم خارج است و سیاستمداران و دولت مسئولیت مقابله با آن را برعهده دارند. بنابراین، کار زیادی از دست ما ساخته نیست. هرچند، بهتر است تا از وضعیتی که در آن هستیم آگاه باشیم.
به نظر شما چه عواملی در شکلگیری Stagflation نقش دارند؟ دیدگاه خود را با ما در سایت والکس به اشتراک بگذارید.